گر آن ظلم نمیشد محمدهادی صحراییآنگاه فرمود: «اى مردم! بدانید که من فاطمه و پدرم محمد است، آنچه ابتدا گویم در پایان نیز میگویم، گفتارم غلط نبوده و ظلمى در آن نیست، پیامبرى از میان شما برانگیخته شد که رنجهاى شما بر او گران و دلسوز بر شماست و بر مؤمنان مهربان و عطوف است. پس اگر او را بشناسید میدانید که او در میان زنانتان پدر من بوده و در میان مردانتان برادر پسر عموى من است، چه نیکو بزرگوارى است آنکه من این نسبت را به او دارم... و شما بر کناره پرتگاهى از آتش قرار داشته و مانند جرعهاى آب بوده و در معرض طمع طمّاعان قرار داشتید، همچون آتشزنهاى بودید که بلافاصله خاموش مىگردید و... تا خداى تعالى بعد از چنین حالاتى شما را به دست آن حضرت نجات داد، بعد از آنکه از دست قدرتمندان و گرگهاى عرب و سرکشان اهل کتاب ناراحتیها کشیدید...»از فاطمه گفتن و از او شنفتن، خیرات است برای عمری که میگذرد تا بیهوده نباشد. تجدید عهدی است تا آغاز و انجام انسانیت فراموشمان نشود. مرثیهای است برای غفلتی که در مورد او شد و آن فرصت بینظیر از دست رفت. مرهمی است برای انسانیت به سوگ نشسته در غم از دست دادن روح و معنای زندگی. همه این تَفَلسُف به کنار، عاطفهای است که مبنای عقلی دارد و مِهری است که گَرمی دلها و شوقی است که زندگی در این دنیای خاکی را برای هر مرغ باغ ملکوت، تحمل پذیر میکند. فاطمه شمعِ قلب و خورشید عالم است. او حرف حساب و کلمه کوثر کتاب خدا است. جمله زنان خوب عالم را میتوان در او خلاصه کرد. چون مادر است، خوبی از او تکثیر شده و اینگونه خیر کثیر شده است. و خیرات کثیر در نوشتن از اوست.مادر، کانون محبت و مرکز عاطفه است و فاطمه از کثرت محبت دخترانهاش به پدر، مادرِ رسول خدا نامیده شده است. « شیعه...
ما را در سایت شیعه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : maghsoudya بازدید : 31 تاريخ : پنجشنبه 7 دی 1402 ساعت: 13:16